چه ستمکار مردمی هستند این به ظاهر دوستداران بشر ! (طرفداران آزادی و مدرنیسم و بَسا مدرن). دروغ می گویند ، دروغ نمی فهمند یا می فهمند و نمی خواهند ، نمی توانند بخواهند ، اگر عشق نباشد چه آتشی زندگی را گرم کند ؟ اگر نیایش و پرستش نباشد زندگی را به چه کار شایسته ای صرف توان کرد؟ اگر انتظار مسیحی ، امام قائمی ، موعودی در دلها نباشد ماندن برای چیست؟ و اگر میعادی نباشد ماندن برای چیست؟ اگر دیداری نباشد دیدن را چه سود؟ دیده را فایده آن است که دلبر بیند گر نبیند چه بود فایده بینایی را اگر بهشت نباشد صبر بر رنج و تحمل زندگی دوزخ چرا؟ اگر ساحل آن رود مقدس نباشد بردباری در عطش از بهر چه؟ و من در شگفتم که آنها می خواهند معبود را از هستی بر گیرند چگونه انتظار دارند انسان در خلاء دم زند؟ ایمان چه دنیای زیبا و پر از عجائبی است( گویی که )جهان دیگر در همین جهان است. کوچه و بازار ، شهر و باغ و آبادی و طوبی و روح و پری و گل و میوه و شیر و عسلش در همین زمین است( روایتی در اصول کافی که بهشت در لای همین دنیا پیچیده است ). دموکراسی می گوید : رفیق، حرفت را خودت بزن، نانت را من می خورم دخترها هر چقدر هم که با هم فرق داشته باشن تو یه چیزی مشترکن....اونم اینه که همشون میگن که با بقیه فرق دارن! عروس عادی : با اجازه بزرگترها بله (این اصولا مثل بچه آدم بله رو میگه و قال قضیه رو میکنه) عروس لوس : بع..........له! عروس زیادی مؤدب: با اجازه پدرم، مادرم، برادرم، خواهرم، دایی جون، عمه جون،...، زن عمو کوچیکه، نوه خاله عمه شکوه، اشکان کوچولو، ... ، مرحوم زن آقاجان بزرگه ، قدسی خانوم جون ، ... ، ... (این عروس خانوم آخر هم یادش میره بگه بله واسه همین دوباره از اول شروع میکنه به اجازه گرفتن)...! ( وضعیت داماد کاملا قابل پیش بینی است) 1- قابلیت انعطاف داشته باشید . تنها همین یک خصوصیت که بتوانید شیوه کار خود را تغییر دهید موفقیت شما را تضمین می کند . ( رابینز Robbins ) * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 5- قانون احتمالات یادت نره ، بلاخره یک نفر خواهد گفت بله .( رابینز Robbins ) * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. نکته ها: کودکی این انشاء را برای معلم کلاس سومش که از آنها خواسته بود خدا را توصیف کنند نوشته: _ گاهی اوقات بعضی حرفها و حرکات جزو بزرگترین اصول روانشناسی هستن، در اصل نباید تاثیر حرف و عکس العمل رو روی رفتار آدمها نادیده گرفت، گاهی فقط زور و عصبانیت جوابگو نیست و بهتره که از راهکارهای ساده تر و بی دردسر تر استفاده بشه، این داستان نمونه ی بارز تاثیر حرف و عمل روی رفتار چند نوجوونه که خیلی ساده و بی دردسر یه پیرمرد انجام میده تا به نتیجه ی مطلوب برسه. _ یک پیرمرد بازنشسته، خانه ی جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید. یکی دو هفته ی اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش میرفت تا اینکه مدرسه ها باز شد. در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها، چند پسر بچه در خیابان راه افتادند و درحالی که بلند بلند با هم حرف میزدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت میکردند و سر و صدای عجیبی راه انداختند. این کار هر روز تکرار میشد و آسایش پیرمرد کاملا مختل شده بود، این بود که تصمیم گرفت کاری بکند. روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و صداشون کرد و به آنها گفت: بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از اینکه میبینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم، من هم که به سن شما بودم همین کارها رو میکردم، حالا میخوام لطفی در حق من بکنید، من روزی 1000 تومن به هر کدوم از شما میدم که بیائید اینجا و همین کارها رو بکنید. بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند، تا آنکه چند روز بعد پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت: بببینید بچه ها متاسفانه در محاسبه ی حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمیتونم روزی 100 تومن بیشتر بهتون بدم، از نظر شما اشکالی نداره؟ بچه ها گفتند 100 تومن؟ اگه فکر میکنی ما به خاطر روزی فقط 100 تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگر را شوت کنیم، کور خوندی، ما نیستیم. و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه ی جدیدش به زندگی ادامه داد.
مارکسیسم می گوید : رفیق، نانت را خودت بخور، حرفت را من می زنم
فاشیسم می گوید : رفیق، نانت را من می خورم، حرفت را هم من می زنم و تو فقط برای من کف بزن
اسلام حقیقی می گوید : نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن و من فقط برای اینم که تو به این حق برسد
اسلام دروغین می گوید : تو نانت را بیاور به ما بده و ما قسمتی از آن را جلوی تو می اندازیم، و حرف بزن، امّا آن حرفی را که ما می گوییم
عروس خارج رفته: با پرمیشن گریت ترهای فمیلی ... اُ یس
عروس خجالتی: اوهوم
عروس قلدر: به کوری چشم پدر شوهر و مادر شوهر و همه فک و فامیل این بزغاله (اشاره به داماد) آره....
عروس هنرمند: با اجازه تمامی اساتیدم، استاد رخشان بنی اعتماد، استاد مسعود کیمیایی، ...، اساتید برجسته تاتر، استاد رفیعی، ... ، مرحوم نعمت ا.. گرجی ، شیر علی قصاب هنرمند، روح پر فتوه مرحومه مغفوره مرلین مونرو، مرحوم مارلین دیتریش، مرحوم مغفور گری گوری پک و ... آری می پذیرم که به پای این اتللوی خبیث بسوزم چو پروانه بر سر آتش ...
عروس داش مشتی: با اجزه بروبکس مُجلی نیست من که پایه ام ...
عروس فمنیست: یعنی چی؟! چه معنی داره همش ما بگیم بله ... چقدر زن باید تو سری خور باشه چرا همش از ما سؤال می پرسن ! ... یه بار هم از این مجسمه بلاهت (اشاره به داماد) بپرسین ... (اصولا این قوم فمنیست جنبه ندارن که بهشون احترام بذارن و یه چیزی ازشون بپرسن ... فقط باید زد تو سرشون و بهشون گفت همینه که هست می خوای بخواه نمی خوای هم به درک)
2- آن گاه که ، زایش راهی نو را از درون خویش احساس کردی پای در راهی خواهی گذارد که پیشتر برای رسیدن بدان بسیار تلاش نموده ایی . ( ارد Orod )
3- دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب ترا لمس کند .( مارکز Marquez )
4- عشق یگانه منبع نیرو و قدرت شماست .( دی آنجلیس B. De Angelis )
6- اگر فکر می کنید که موفق می شوید یا شکست می خورید،در هر دو صورت درست فکر کرده اید.( رابینز Robbins )
7- وقتی انسان آرامش را در خود نیابد ، جستجوی آن در جای دیگر کار بیهوده ای است. (لارو شفوکو)
8- راز اندوختن خرد ، یکرنگی است و بخشش . (اُرد بزرگ)
9- مهم ترین نکته این است: در هر لحظه قادر باشیم آنچه را که هستیم به خاطر آنچه می توانیم بشویم قربانی کنیم . (چارلز دیوبولیس)
10- با مرگ هر دوست ... جزیی از وجود من نیز دفن میشود ... ولی سهم آنان در خوشیها و لذتهایم ، مرا وا میدارد تا در این دنیای فانی باقی بمانم . (هلن کلر)
11- فقط کارهای جسورانه به حساب می آیند .(اسکاول شین)
12- زندگی گره ای نیست که در جست و جوی گشودن آن باشیم. زندگی واقیتی است که باید آن را تجربه کرد . (سورن کی یر کگارد)
13- پرهیزگار باش که هرگز هیچ پرهیزگاری از درستی نمی میرد . (غزالی طوسی)
14- خودت را بشناس اما به آن مبال . (اُرد بزرگ)
15- بدگمانی میان افکار انسان مانند خفاش در میان پرندگان است که همیشه در سپیدهدم یا هنگام غروب که نور و ظلمت بهم آمیخته است بالفشانی میکند . (فرانسیس بیکن)
16- روح و روان و دل جهان روشن است و زمین را بی دریغ روشن می سازد خورشید از خاور برخاسته بسوی باختر که مسیری درست و بی نظیر است ای آنکه همچون آفتاب لبریز از نور و خردی تو را چه شده است که بر من نمی تابی ؟!! . (فردوسی خردمند)
17-آموزش را در خانواده و دانش را در جامعه می آموزند و بینش را در تفکرات تنهایی . (فردریش نیچه)
18-آدمی که پول ندارد مانند کمانی است که تیر ندارد . (فوللر )
19-انسان ها به نسبت هر ظرفیتی که برای کسب تجربه دارند عاقلند نه به نسبت تجاربی که اندوخته اند . (برنارد شاو)
20-انسان ها مانند خطوط انگشتان هیچ کدام به هم شبیه نیستند. (ادیسون)
21-اگر دیگران را با زیباترین منشها و صفات بخوانیم چیزی از ارزش ما نمی کاهد بلکه او را دلگرم ساخته ایم آنگونه باشد که ما می گویم . (اُرد بزرگ)
22-مردآن است که هر بار او را بیازمایند زودجوش بی غش تر از پیش ار بوته ی آزمون بیرون آید . (رومن رولان)
23-مرد اصیل اگر ذلیل بشود رذیل نمی شود . (رومن رولان)
24-مردان بزرگ همچون کوه اند که هر چه از آن ها دورتر می شویم عظمت آن ها بیشتر آشکار می گردد . (لرد جوی)
25-مردان بلند نام و با افتخار هرگز نمی میرند زیرا که گوهرشان قلوب نسل های آینده است . (توسیدید)
26-مردان شجاع فرصت می آفرینند ترسوها و ضعفا منتظر فرصت می نشینند . (گوته)
27- آدمهای آرمانگرا هنگامیکه به نادرست بودن آرزویی پی می برند بر ادامه آن پافشاری نمی کنند . (اُرد بزرگ)
28- وقتی انسان آنقدر ثروتمند شد که بتواند هر چه دلش می خواهد بخرد ، می بیند معده اش بیمار است و همه چیز را هضم نمی کند . (شاتو بریان)
29- اندیشه برتر در روزهای توفانی و آشوب و در همان حال خموشی و آرامش ، توانایی برتر خویش را از دست نمی دهد. (اُرد بزرگ)
30- برتری همیشه منفور بوده است ، و هنگامیکه برتر از همه ای بیشتر منفوری . (گراسیان)
31- تکبر زائیده قدرت مادی است و تواضع زاییده ضعف معنوی. (فردریش نیچه)
32- جهت الهی شما ، دریایی است پهناور و بی ساحل . ذات الهی شما از ازل پاکیزه بوده است و تا ابد نیز خالص و پاک خواهد ماند. (جبران خلیل جبران)
33- محبت نیرومندترین جادوها است. (گولاس)
34- مهم نیست کجا متولّد شدم و چگونه و کجا زندگی کرده ام. مهم این است که در آنجا که بوده ام چگونه رفتاری داشته ام . (جوجیا اوکیف)
35- توانگر کسی است که به آنچه خداوند توانا نصیبش کرده خرسند باشد . زیرا شوریده بخت تر و پراکنده خاطرتر از آزمند کسی نیست . (بزرگمهر)
36- باید زیاد مطالعه کنید تا بدانید که هیچ نمی دانید. (مونت کیو)
37- آدمهای ماندگار به چیزی جز آرمان نمی اندیشند . (اُرد بزرگ)
38- هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانسته ام بیاموزم . (گالیله)
39- پرحرف را که دشمن راستی و خصم روان پاک است هرگز نپذیر . (بزرگمهر)
40- فرمانروایانی که یک شبه دارای توان می شوند ، با تلنگری فرو می ریزند. (اُرد بزرگ)
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه "
پیرمرد غمگین شد، گفت خیلی عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست .
پرستاران از او دلیل عجله اش را پرسیدند :
او گفت : همسرم در خانه سالمندان است. هر روز صبح من به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم. امروز به حد کافی دیر شده نمی خواهم تاخیر من بیشتر شود!
یکی از پرستاران به او گفت : خودمان به او خبر می دهیم تا منتظرت نماند .
پیرمرد با اندوه ! گفت : خیلی متأسفم. او آلزایمر دارد . چیزی را متوجه نخواهد شد ! او حتی مرا هم نمی شناسد !
پرستار با حیرت گفت: وقتی که نمی داند شما چه کسی هستید، چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟
پیرمرد با صدایی گرفته ، به آرامی گفت: اما من که می دانم او چه کسی است!
باربارا دی آنجلیس: عشق ماندگار هرگز بر جاذبه ی جسمانی میان شما و معشوق که همواره در حال تغییر است متکی نیست.
آن نوع از عشق که فراتر از بدن و جسم ماست هنگامی ظهور می کند که با تمام وجود - و نه تنها با جسم خود - به معشوق عشق بورزیم.
این عشق برتر تنها هنگامی خود را نشان می دهد که با فکر و ذهن و قلب و روح خود به فکر و ذهن و قلب و روح معشوق عشق بورزیم
سپس تمامی سلول های بدن ما از عشق به معشوق خواهد لرزید.
این همان عشقی است که در ایثار و از خودگذشتگی نهفته است.
من خدا را خیلی دوست دارم. یکی از کار های مهم خدا ساختن آدمها است. او آنها را می سازد تا به جای آنهایی که می میرند بگذارد تا به اندازه کافی آدم باشد تا از پس کارهای روی زمین بر بیایند.
او آدم بزرگ نمی سازد، فقط بچه می سازد. فکر کنم چون بچه ها کوچکترند و ساختنشان آسانتر است. و این طوری او مجبور نیست وقت با ارزشش را تلف کند تا به آنها راه رفتن و حرف زدن یاد بدهد. و می تواند این کار را به عهده پدر و مادرها بگذارد. و فکر کنم تا حالا که خوب جواب داده.
دومین کار مهم خدا گوش دادن به دعاهاست و این یکی خیلی کار زیادی میبره چون بعضی از مردم حتی غیر از وقت گرفتاری و مشکل هم دعا می کنند. حتی پدربزرگ و مادربزرگ بعد از خوردن غذا دعا می کنند. البته غیر از عصرانه ها. خدا اصلا وقت ندارد که به رادیو گوش دهد یا تلویزیون تماشا کند. چون خدا همه چیز را می شنود باید خیلی صدا توی گوشش باشد مگر اینکه یه فکری برای کم کردن صداشون کرده باشه.
چونکه خدا همه چیز را می شنود و می بیند و همه جا هست، باعث میشه خیلی مشغول باشه. پس شما نباید برید و وقتش رو با خواستن چیزهایی که اصلا مهم نیستند بگیرید یا برید سراغ پدر و مادر ها ازشون چیزهایی بخواید که گفتن نمی تونید داشته باشید.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت
نوشته شده در یکشنبه 89/8/30ساعت
5:5 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در یکشنبه 89/8/30ساعت
5:0 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در سه شنبه 89/8/25ساعت
5:26 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در سه شنبه 89/8/25ساعت
5:22 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در پنج شنبه 89/8/20ساعت
12:58 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در چهارشنبه 89/8/19ساعت
4:42 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در چهارشنبه 89/8/19ساعت
4:40 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در چهارشنبه 89/8/19ساعت
4:34 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
زندگی چیست ؟ اگر خنده است چرا گریه میکنیم ؟ اگر گریه است چرا خنده میکنیم ؟ اگر مر گ است چرا زندگی می کنیم ؟ اگر زندگی است چرا می میریم ؟ اگه عشق است چرا به آن نمی رسیم ؟ اگه عشق نیست چرا عاشقیم
نوشته شده در دوشنبه 89/8/17ساعت
5:4 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |
نوشته شده در دوشنبه 89/8/17ساعت
5:1 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |