سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ERFME 24

بهترین بازی های ایرانی: ? دختر بازی ? نامزد بازی ? خانوم بازی ? دودره بازی ? امپول بازی ? زبون بازی ? اس ام اس بازی

پزشک قانونی به تیمارستان دولتی سرکشی می‌کرد. مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می‌آمد. او را پیش خواند و با کمال مهربانی پرسید که: شما را به چه علت به تیمارستان آورده‌اند؟
مرد در جواب گفت: آقای دکتر! بنده زنی گرفته‌ام که دختر هجده‌ساله‌ای داشت. یک روز پدرم از این دختر خوشش آمد و او را گرفت و از آن روز، زن من مادرزن پدر شوهرش شد. چندی بعد دختر زن بنده که زن پدرم بود پسری زایید. این پسر، برادر من شد زیرا پسر پدرم بود.
اما در همان حال نوه زنم و از اینقرار نوه بنده هم می‌شد و من پدر بزرگ برادر ناتنی خود شده بودم. چندی بعد زن بنده هم زایید و از آن روز زن پدرم خواهر ناتنی پسرم و ضمنا مادر بزرگ او شد. در صورتی که پسرم برادر مادربزرگ خود و ضمنا نوه او بود.
از طرفی چون مادر فعلی من، یعنی دختر زنم، خواهر پسرم می‌شود، بنده ظاهرا خواهرزاده پسرم شده‌ام. ضمنا من پدر و مادر و پدربزرگ خود هستم، پسر پدرم نیز هم برادر و هم نوه من است!
آقای دکتر!‌ اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می‌شدید،‌ قطعا کارتان به تیمارستان می‌کشید!!

قسمت آخر مجموعه فاصله ها لو رفت : در این قسمت سعید میفهمه که بیتا آدم خوبی نیست تصمیم میگیرد که با پدرش ازدواج کند . فرهاد هم که نمیخواد پسرش با زهره ازدواج کنه عمه رو طلاق میده و خودش با زهره ازدواج میکنه . عمه هم با وحید ازدواج میکنه و این زوج عمو رضا رو به فرزندی قبول میکنن

نوشته شده در یکشنبه 89/5/10ساعت 4:56 عصر توسط اعتراف های یک ایرانی مسافر نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت