ز سر بود زسودا بود ز هر جا خري باز بود
که آمد به نخدان کشيدم ز سرها زسودا کشيدم
ز کوروش برارجمند نهندند مارا کج فهم
در اين بيغوله ي بي کسي نباشد کسي جز خسي
خسي نه خري که بهتر است نام او
که ايران ارجمند شده بار او
نفهمد که ايران من بود کامياب
از آن تو شد کوروشوبه خوابت بيامد ولي جز چه سود
که کوروش شده شرمسار که اينگونه کرده ايرانيان
نفهمد ايران خاک خداست ز اعراب جا باز کرده باز
سخن کوتاهي بايد بجست ز هر چه بگوييم چه حاصل چه پست؟